معاد
دو شنبه 15 تير 1394برچسب:, :: 17:21 ::  نويسنده : حسین شاینده
شنبه 16 خرداد 1394برچسب:, :: 20:13 ::  نويسنده : حسین شاینده
چهار شنبه 19 فروردين 1394برچسب:, :: 13:19 ::  نويسنده : حسین شاینده

برای کمک به ساختن بیمارستان تخصصی سرطان به لینک زیرمراجعه فرمایید

کمک به ساختن بیمارستان تخصصی سراطان

دو شنبه 29 دی 1393برچسب:, :: 10:41 ::  نويسنده : حسین شاینده

I love Mohammad "P.B.U.H"

I hate terrorism.

I condemn insulting the holy prophets.

من عاشق محمدم

از تروریسم متنفرم

توهین به پیامبران الهی را محكوم میكنم

أنا أحب محمد صلی الله علیه و آله

أنا اكره الأرهاب

أنا ادین الأهانة على الأنبیاء كلهم

J'adore Muhammad

Je déteste le terrorisme

Je condamne insulte aux messagers de Dieu

#IloveMohammad "P.B.U.H"

#Ihateterrorism

#Icondemninsultingtheholyprophets

#prophet

#mohammad

#muhammad

#اسلام #دین #مهربانی

#من_از_تروریسم_متنفرم

#اهانت_به_انبیاء_الهی_را_محكوم_میكنم

#ilovemykindprophet

#stopinsultingholyprophets

#charlie

#توهین_به_پیامبران_ممنوع

#من_عاشق_رحمة_للعالمینم

#پیامبر_مهربانم

#أنا_أحب_محمد

#توقفوا_الاهانة_علی_الانبیاء

#شیعه #سنی #ایران

چهار شنبه 17 دی 1393برچسب:, :: 12:18 ::  نويسنده : حسین شاینده
چهار شنبه 28 آبان 1393برچسب:, :: 17:58 ::  نويسنده : حسین شاینده
شنبه 3 آبان 1398برچسب:, :: 10:36 ::  نويسنده : حسین شاینده
دو شنبه 7 مهر 1393برچسب:, :: 20:0 ::  نويسنده : حسین شاینده
یک شنبه 6 مهر 1393برچسب:, :: 12:30 ::  نويسنده : حسین شاینده

صفه وبلاگ در:

هم میهن

با اسم:

shayandeh

یک شنبه 6 مهر 1393برچسب:, :: 12:19 ::  نويسنده : حسین شاینده

زمین حیدرزمان حیدر

امین حیدرامان حیدر

جلی حیدرنهان حیدر

امیرمومنان حیدر

به کوری عدوگودم به دم حیدر

علی باشدنوایم تادم آخر

علی باشدامیرصحنه محشر

یک شنبه 6 مهر 1393برچسب:, :: 12:18 ::  نويسنده : حسین شاینده
یک شنبه 16 شهريور 1393برچسب:, :: 9:35 ::  نويسنده : حسین شاینده
شنبه 14 تير 1393برچسب:, :: 17:25 ::  نويسنده : حسین شاینده

امام محمدباقر(ع)امام پنجم شیعیان است.نام مبارک

 

ایشان محمدولقب ایشان باقریاباقراععلوم است.القاب

 

دیگرایشانشاکرصابروهادی است.کنیه ایشان

 

ابوجعفراستپدربزرگوارایشان امام سجاد(ع)ومادرمکرمه

 

ایشان فاطمه دخترامام حسن مجتبی است.

 

 

امام محمدباقر(ع) درروزجمعه سوم ماه

 

صفرسال57هجری ولادت یافت.ازسال95هجری که

 

سال درگذشت امام سجاداست امامتشان

 

 

 

آغازشدو19سال وچندماه ادامه داشت.این امام

 

بزرگواردرهفتم ذیحجه سال 114 هجری درسن 57

 

سالگی درمدینه به وسیله هشام مسوم شدوبه

 

شهادت رسیدپیکرمقدسشان رادرقبرستان بقیع

 

درکنارپدربزرگوارشان امام سجاد به خاک سپردند

زنان وفرزندان:

فرزندان آن حضرت راهفت نفرنوشته اند:ابوعبدالله

 

جعفربن محمدالصادق(ع)وعبدالله که مادرشان ام فروه

 

دخترقاسم بن محمدبن ابی بکربود.

 

 

ابراهیم وعبدالله که ازام حکیم بودندوهردودرزمان حیات

 

پدروفات یافتند.

 

 

علی وزینب وام سلمه که ازام ولدبودند.

مادرامام محمدباقر(ع):

مادرامام باقرزن مجلله ومکرمه ای است به نام فاطمه

 

وکنیه ام عبدالله.اودخترامام حسن مجتبی است.

 

 

ازامام باقرنقل است که فرمود:

 

 

مادرم زیردیواری نشسته بودکه ناگاه دیوارباصدای

 

بلندبه لرزه درآمدمادرم اشاره به دیوارکردوفرمود:نه به

 

حق مصطفی(ص)قسم خداوندبه تواجازه نداده که

 

سقوط کنی.ناگهان دیوار که درحال سقوط بودمیان

 

زمین وهوا معلق ماندتا مادرم ازآن جت گذشت.پدرم

 

امام سجادصددینارطلا به اوتصدق داد.

شمایل:

ازآن روی باقرنامیده شدکه شکافنده علم پرچم

 

داردانش وآشکارکننده گنج های نهانعلوم ومعارف بود.

 

 

آن گرامی به پیامبرشباهت زیادی داشت مردی

 

بودگندم گون ومیانه بالاومیانه باریک قوی هیکل

 

وسنگین وزن.صورتی گردداشت وریشی

 

سیاه.پوستش نرم ولطیف بودوصدایش نیکو.تابنده روی

 

وپیوسته ابروی وپیچیده موی بود.چشمانی بزرگ بینی

 

کشیده ودندان های درشت داشت.به گاه خنده

 

دندانهایش چون درمیدرخشید.قهقهه نمیزدوچون خنده

 

اش تمام میشدمی فرمود:خدایابرمن خشمگین مشو

 

 

رخسارش را خالی زینت بخشیده بودوبدنش خال

 

قرمزی داشتوسرش به پایین متمایل بود.چون

 

خشمگین میشدخشمگینانه به آسمان مینگریست

 

چنانکه بیننده خشم اورادرچهره اش میدید.

اوصاف:

جانشین پدربودوبزرگ علویان.درعلم

 

وتقوازهدوپارسایی بزرگی وآقایی سرآمدبنی هاشنم

 

بود.نامش درمیان مردم مشهوربودوبزرگی اش درمیان

 

شیعه وسنی آشکارودوست ودشمن به فضل وبرتری

 

اش معترفدرمیان سران مذاهب وبزرگان فقهاعلم

 

وفضلش ضرب المثل بود.

 

 

مسلمانان درهرمسئله ای که میماندندبه دانش وی

 

روی ما آوردنددانشمندان بزرگ درنزدوی چون کودک

 

دانش آموزدرنزدمعلم بودند.جابرابن عبدالله انصاری

 

آخرین بازمانده یاران پیامبردرمجلس درسش

 

حاضرمیشدوعلم می آموخت ارباب مذاهب وجویندگان

 

دانش پرسش های مشکل خودراایشان میپرسیدند.

عبادت:

همسیشه به یادخدا بودنام خدابرلب داشت

 

نماززیادمیخواندوچون سرازسجده برمیداشت سجده

 

گاهش ازاشک چشمش ترشده بود.

غذاخوردن:

غذارابابسم الله آغازوباالحمدلله ختم میکردوآنچه

 

رادراطراف سفره ریخته بوداگردرخانه بودجمع

 

میکردواگردربیابان بودبرای پرندگان وامی نهاد

آراستگی ظاهر:

موی سرش تمیزومرتب بودومیفرمود:هرکس موی نگه

 

میداردآن رامرتب کندوفرق بگذاردوبه دوطرف سرشانه

 

کند.ریش خودراکوتاه میکردوموهای دوطرف صورت

 

وزیرشانه اش را میسترد.حجامت میکرد.دست

 

هاوناخن هایش راحنا میگرفت.دندان هایش راکه

 

سست شده بودباطلامحکم کرده بود.انگشتری

 

دردست میکردونقش انگشتری اش العزه الله بود

 

منبع:نرم افزارانرویدامام محمدباقر(ع)

مدیرونویسنده وبلاگ:حسین شاینده

 

 

                                                                                                                                                   

چهار شنبه 10 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 14:53 ::  نويسنده : حسین شاینده
دو شنبه 5 اسفند 1392برچسب:, :: 13:31 ::  نويسنده : حسین شاینده

پاسخگویی به احکام شرعی

درادامه مطلب



ادامه مطلب ...
شنبه 20 مهر 1392برچسب:, :: 19:2 ::  نويسنده : حسین شاینده
  راهکار دیدار پیامبر(ص) قبل از مرگ

 

در روایت وارد شده است که هر کس مسبّحات را شب قبل از خواب بخواند؛ نمی میرد مگر آن که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله را قبل از مردن می بیند، و آن حضرت محل و مقام وی را در بهشت به او نشان می دهند.

یکی از عوامل مهم موفقیت انسان که می تواند برای دیگران الگو و راهنما قرار گیرد، تقید ایشان به اعمال عبادی و تعبد ایشان است.

در روایاتی از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله آمده است:

رسولُ اللَّهِ صلى الله علیه وآله : أفضَلُ النّاسِ مَن عَشِقَ العِبادَةَ فَعانَقَها ، وأحَبَّها بقَلبِهِ ، وباشَرَها بِجَسَدِهِ ، وتَفرَّغَ لَها ، فَهُو لا یُبالی عَلى‏ ما أصبَحَ مِنَ الدُّنیا : عَلى‏ عُسرٍ أم عَلى‏ یُسرٍ .

پیامبر خدا صلى الله علیه وآله : برترین مردم كسى است كه عاشق عبادت شود ؛ پس ، دست در گردن آن آویزد و از صمیم دل دوستش بدارد و با پیكر خود به آن مبادرت ورزد و خویشتن را وقف آن گرداند ؛ و او را باكى نباشد كه دنیایش به سختى گذرد یا به آسانى . و در این روایت شریف حضرت برترین مردم را عاشق ترین آنها به عبادت دانسته است و در روایتی حضرت رسول می فرمایند:

عنه صلى الله علیه وآله : كَفى‏ بِالعِبادَةِ شُغلاً .

پیامبر خدا صلى الله علیه وآله : براى مشغولیت (انسان) عبادت كافى است . در ادامه به روایت دیگری اشاره می نماییم.

عنه صلى الله علیه وآله : یَقولُ رَبُّكُم: یَابنَ‏آدَمَ،تَفَرَّغْ لِعِبادَتی أملَأْ قَلبَكَ غِنىً وأملَأْ یَدَیكَ رِزقاً . یَابنَ آدمَ ، لا تَباعَدْ مِنّی فأملَأَ قَلبَكَ فَقراً وأملَأَ یَدَیكَ شُغلاً .

پیامبر خدا صلى الله علیه وآله : پروردگارتان مى‏فرماید : اى فرزند آدم ! خود را براى عبادت من فارغ گردان تا دلت را پر از بى‏نیازى كنم و دستانت را آكنده از روزى سازم . اى فرزند آدم ! از من دورى مكن ، كه دلت را از فقر انباشته مى‏كنم و دستانت را از گرفتارى آكنده مى‏سازم .

 

و لذا باید توجه نمود که امروز بیش از هر روز، تأثیر گذاری روحانی، به زهد و پارسایی او وابسته است. جامعه، به روحانی یی که تعلق به مظاهر دنیا، در زندگی و عمل او جلوه گری می کند، دل نمی بندد و دریچه ی روح و جان خود را به سوی او باز نمی کند ممکن است سر به تعظیم خم کند و به ظاهر، ادب و حرمت نگه دارد؛ اما در دل، واژه ای به تکریم و تجلیل او نمی سراید و هیچ علقه ای به او احساس نمی کند.

 

از این رو، روحانی باید بین «تنعم و رفاه» و «عمل به تکلیف تبلیغی» ، یکی را برگزیند . او نمی تواند با یک دست، هر دو را بردارد و بریک قامت هر دو لباس را بپوشاند:

برادران عزیز! از خودمان باید شروع کنیم. مردم به عمل ما نگاه می کنند. روحانی، آن وقتی سخن نافذ خواهد داشت که عملا نشان بدهد که به زخارف دنیا بی اعتناست و آن حرصی که بر دلهای دنیا داران و دنیا مداران حاکم است، بر او حاکم نیست.[1]  

 

و سیره علما بر این بوده است که به نوافل و قرائت قرآن توجه ویژه ای داشته اند در ادامه به برخی از سیره علما در توجه به عبادت اشاراتی خواهیم نمود.

 

نوافل، شب زنده داریهای کم نظیر آیت الله بهجت بسیار عبرت انگیز است

ارتباط استوار آیه الله العظمی بهجت با خداوند متعال، ذکرهای پی در پی، به جای آوردن نوافل، شب زنده داریهای کم نظیر ایشان بسیار عبرت انگیز است.

 

سالهای سال نماز جماعت ایشان از شورانگیزترین، با صفا ترین و روح نوازترین نمازهای جماعت ایران اسلامی بوده و هست. در این نماز عالمان وارسته و خداجوی، بسیاری از طلاب تقوا پیشه، بسیجیان رزمجو و دلداده خدا، و دیگر قشرهای مردم شرکت می کردند. این نماز چنان پر معنویت است که گاه به ویژه در شبهای جمعه صدای گریه آیت الله بهجت با نوحه و ناله غم انگیز نمازگزاران همراه می شود، و روحها به پرواز در می آید و چشمها به اشک می نشیند، و فضای دلها نورانی می گردد. چنین فضای معنوی و روح نوازی در این زمان در هیچ نماز جماعتی وجود ندارد. بی جهت نیست که بسیاری از اوقات در مسجدی که ایشان نماز جماعت اقامه می کنند جا برای نماز گزاران تنگ می گردد و عده کثیری حتی آنان که مشتاقانه و به امید کسب فیض از این نماز پر معنویت، از راه های دور آمده اند مجبور به ترک مسجد می شوند.

 

در ادامه به سفارشاتی در باب ذکر و اهمیت داده به قرآئت برخی از سور از آیت الله کشمیری اشاره می شود.

 

راهکار دیدار پیامبر(ص) قبل از مرگ

آیت الله کشمیری (ره) فرمود: آقای قاضی (ره) سجده های طولانی داشت و معمولا قبل از خواب، مسبّحات را تلاوت می فرمود و برای روشنایی قلب، هفتاد مرتبه استغفار بعد از نماز ظهر و عصر را تجویز می کرد.

علامه طباطبایی می گفتند: در روایت است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله مسبّحات که شامل سور حدید، حشر، صف، جمعه و تغابن است را قبل از خواب می خواندند.

 

وقتی از سبب قرائت این سوره ها از آن حضرت سوال کردند؛ حضرت در جواب فرمودند: در هر یک از این سوره ها آیه ای است که به منزله هزار آیه از قرآن است. و در روایت دیگری وارد شده است که هر کس مسبحات را شب قبل از خواب بخواند؛ نمی میرد مگر آن که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله را قبل از مردن می بیند، و آن حضرت محل و مقام وی را در بهشت به او نشان می دهند.

 

در نتیجه باید توجه نمود که روحانی، به اخلاص و مراقبت بر نیت، نیاز جدی دارد باروری تلاشها و زحمتها و مشقتها به انگیزه ی عمل او وابسته می نماید.

خلوص نیت او، می تواند بذر پاک تلاش او را بارور کند و چونان شجره ی طیبه ی الهی، باروبر دهد و در هر زمان و هر منطقه مبارک و نافع باشد و خلق کثیری را از خود متنفع سازد «تۆتی اکلها کل حین» .

 


 

پی نوشت:

[1]سخنرانی مقام معظم رهبری در دیدار با روحانیون و وعاظ در آستانه ی ماه مبارک رمضان 23/12/ 1369

منبع:

ماهنامه قرآنی نسیم وحی

پایگاه راسخون

پایگاه اطلاع رسانی حوزه

کتاب منتخب میزان الحکمه

تهیه و فرآوری: جواددلاوری، گروه حوزه علمیه تبیانwww.tebyan.net

منبع:www.tebyan.net

یک شنبه 6 مرداد 1392برچسب:, :: 12:44 ::  نويسنده : حسین شاینده

مردم دشمن نادانی های خویش اند

 

حضرت علی(ع)

نهج البلاغه حکمت430

 

ارسال شده ازطرف مدیروبلاگ:حسین شاینده

دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:, :: 16:50 ::  نويسنده : حسین شاینده

علی نامی که در محله فعلی که مصلای همدان نام دارد و در گذشته به آن گنداب میگفتند زندگی می کرد! به همین دلیل او را علی گندابی صدا می کردند. 
لات بود اما یکجور مرام و معرفت ته دلش بود،برای مثال یکروز که تو قهوه خانه نشسته بود و یک تازه عروس به او نگاه میکرد، به خودش گفت علی پس غیرت کجارفته که زن مردم به تو نگاه میکنه؟ بعد کلاهش را درآورد و بعد از ژولیده کردن موهاش از قهوه خونه بیرون رفت.

 یک روز آقای شیخ حسنی که از روضه خوان های همدان بود، برای روضه خوانی به یک روستا رفته بود. او تعریف کرده که: رفتم روضه را خواندم آمدم بیام که دیر وقت بود و دروازه های شهر رو بسته بودند و هنگامیکه خواستم به روستا برگردم، یادم افتاد که فردا در نماز جمعه سخنرانی دارم و گفتم اگر بمونم از دست حیوان های درنده در امان نخواهم ماند. زمانیکه خواستم در بزنم، دیدم علی گندابی با رفقاش عرق خورده و داره اربده کشی میکنه. دیگه گفتم خدایا توکل به تو و در زدم که دیدم علی گندابی درو باز کرد، اربده می کشید و قمه دست داشت.

گوشه عبای منو گرفت و کشون کشون برد و گفت: آق شیخ حسن این موقع شب اینجا چیکار میکنی ؟ گفتم: رفته بودم یه چند شبی یه جایی روضه بخونم که گفت: بابا شما هم نوبرشو آوردید، هر 12 ماه سال هی روضه هی روضه. گفتم: علی فرق میکنه و امشب، شب اول  محرمه اما تا این رو بهش گفتم علی عرق خورده قمه به دست جا خورد، بطوریکه سرش را  به دروازه می زد با خودش می گفت: علی این همه گناه توی ماه محرمم گناه.

به شیخ حسن گفت شیخ به خدا تیکه تیکت میکنم اگه برام همینجا روضه نخونی که شیخ میگه: آخه حسن روضه منبر میخواد . روضه چایی میخواد، مستمع میخواد. گفت: من این حرفاحالیم نیست منبر میخوای باشه من خودم میشم منبرت. چهار دست و پا نشست تو خاک ها بشین رو شونه من روضه بخون، اومدم نشستم رو شونه های علی شروع کردم به روضه خوندن که علی گفت: آهای شیخ این تجهیزات رو بزار زمین منو معطل نکن صاف منو ببر سر خونه آقا ابولفضل عباس و بهش بگو آقا علیت اومده. من هم روضه رو شروع کردم: "ای اهل حرم پیر علمدار نیامد/ سقای حسین نیامد" دیدم یک دفعه دارم بالا و پایین میرم و دیدم علی گندابی از شدت گریه یک گوشه صورتش را گذاشته رو زمینو اشک میریزه.

 روضه که تموم شد، علی گندابی گفت: شیخ ازت ممنونم میشم یک کار دیگه هم برام انجام بدی؟ رویت رو بکنی به سمت نجف امیر المومنین به آقا بگی علی قول میده دیگه عرق نخوره. گفتم باشه و رفتیم خونه. فردا که در مسجد بالای منبر رفتم، گفتم : آهای مردم به گوش باشید که علی گندابی توبه کرده. روضه که تموم شد مستقیم به در خونه علی گندابی رفتیم، در که زدیم زنش در رو باز کرد، گفتیم با  علی گندابی کار داریم  که زنش گفت علی گندابی رفت، دیشب که اومد خونه حال عجیبی داشت گفت باید برم، جایی جز کربلا ندارم یا علی آدم میشه بر میگرده یا دیگه بر نمیگرده.

علی گندابی رفت مدتی مقیم کربلا شد و کم کم که دیگه خالی شده بود رفت نجف اشرف. میرزای شیرازی که به مسجد میومد تا علی رو نمی دید نماز نمیخوند، تاعلی هم خودش رو برسونه. یک روز که با هم تو مسجد نشسته بودن و علی داشته نماز میخونده به میرزای شیرازی خبر میدن که فلان عالم در نجف به رحمت خدا رفته، گفت: باشه همینجا یه قبری بکنید نمازشو میخونم بعد خاکش میکنیم. خبر اومد که قبر حاضره اما مرده زنده شد و قلبش به کار افتاده که میرزا گفت: قبر رو نپوشونید که حتما حکمتی در کاره. نماز دوم شروع کردن تموم که شد گفتن میرزا هر کاری میکنیم علی از سجده بلند نمیشه، اومدن دیدن علی رفته، علی تموم کرده بود .

میرزا گفت: میدونید علی تو سجده چی گفته؟ خدا رو به حق امام علی قسم داد و گفت: خدایا یک قبر زیر قدم زائرای امام علی(ع) خالیه میزاری برم اونجا....

منبع:http://www.yjc.ir

 

 

1.ازطریق لینک زیرمیتوانیدفایل صوتی وفیلم توبه علی گندابی رودانلدکنید

دریافت فایل صوتی توبه علی گندابی

دریافت فیلم توبه علی گندابی

اگرموفق به دانلدازلینک فوق نشدیدباجست وجوی{دانلدفایل صوتی توبه علی گندابی}و{دانلدفیلم علی گندابی }دراینترنت فایل صوتی وفیلم  توبه علی گندابی رومیتوانیدازاینترنت دانلدکنید

یک شنبه 27 اسفند 1391برچسب:, :: 21:57 ::  نويسنده : حسین شاینده

 

 

امام صادق(ع)فرمود:

 

«هر مسلمانی( در شب يا روز ) مرتکب چهل گناه كبيره   شده باشد

 

پس در حالي كه پشيمان است بگويد:

 

(أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيَّ الْقَيُّومَ بَدِيعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ

 

ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ وَ أَسْأَلُهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَي)

،خداوند گناهانش را مي بخشد».

 

 

منبع:tobeyeman.blogfa.com

 

یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:, :: 12:52 ::  نويسنده : حسین شاینده

دوربینی که کیفیتش 26مگاپیکسل هست حدودنه میلیون قیمتشه


ولی مادوتاچشم داریم که خدابهمون داده وبیش از300مگاپیکسل کیفیت داره ومبلغی هم بابت خریدش نپرداخته ایم این


یعنی خداآنقدرمهربونه که دوتاچشم باارزش رومفت ومجانی به ماهدیه کرده



خدایه قلب هدیه کرده.حالافکرکن یه روزقلب نداشته باشی.ببین چه اتفاقی میافته.این یعنی خدااونقدرمهربونه که یه


قلب باارزش رومفت ومجانی به ماهدیه کرده



اگه بخوای یه کامپیوتردرست وحسابی بخری سه چهارمیلیون واست آب میخوره.حالامغزانسان رودرنظربگیر.مغزی که


انسان به وسیله آن کامپیوترساخت.بنابراین ارزش مغزبیشترازاونیه که بتونی فکرشوبکنی.این یعنی خدامهربونه ویه


مغزباارزش رومفت مجانی به ما هدیه کرده


ما انسانیم.یعنی خداماروبردیگرموجودات برتری داده واین یعنی خدا خیلی مهربونه مهربون ترازاونی که بتونی فکرشو بکنی


خداتوبه بنده گنه کاررومیپذیره.این یعنی خدامهربونه.خیلی مهربون



نویسنده:حسین شاینده

یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:, :: 1:4 ::  نويسنده : حسین شاینده

لطفاجملات زیبایی راکه دررابطه باتوبه ودیگرمطالبی که باوبلاگ مرتبط است به

maad.article@mihanmail.irارسال کنیدتابه اسم خودتان دروبلاگ منتشرشود

دو شنبه 18 دی 1391برچسب:, :: 20:54 ::  نويسنده : حسین شاینده

 

سيد محمودرضا مقدس

مفهوم و اركان توبه :

توبه، به معناي بازگشت از گناه است ؛ ولي در آيات و روايات، توبه به خداوند نيز نسبت داده شده و يكي از نام هاي او «تواب» است. در اين صورت ، توبه به مفهوم بازگشت خداي متعال از غضب خويش به رحمت است.

حقيقت توبه داراي سه ركن است :
اول ، علم به معناي شناخت اهميت زيان هاي ناشي از گناهان و درك اين كه هر گناهي ، حجاب ميان بنده و خدا است. هنگامي كه بنده اين حقيقت را به خوبي بفهمد ، حالتي در او به وجود مي آيد كه ركن دوم توبه به شمار مي رود و به موجب آن قلب او به دليل از دست دادن محبوب خود ناراحت مي شود اما ركن سوم توبه آنجاست كه مي داند عمل او سبب از دست دادن محبوب واقعي شده است. از اين رو در صدد جبران آن برمي آيد. بعضي از علماي اخلاق از اين حالات سه گانه به انقلاب روحي تعبير مي كنند و مي گويند توبه بروز نوعي دگرگوني در روح و جان آدمي است كه او را وادار به تجديدنظر در برنامه هاي خود مي كند. خداوند در قرآن از اين تغيير حالت كه بازتاب اجتماعي نيز خواهد داشت به «تغيير دروني» ياد مي كند؛ (يغير ما في انفسهم) (1)

بزرگ مربي اخلاق حضرت امام خميني (ره) مي فرمايند : «حقيقت توبه رجوع از احكام و تبعات طبيعت ، به سوي احكام روحانيت و فطرت است، چنانچه حقيقت انابه، رجوع از فطرت است و روحانيت، به سوي خدا و سفر كردن و مهاجرت كردن از بيت نفس به سرمنزل مقصود. پس منزل توبه، مقدم بر منازل انابه است» (2)

دلايل وجوب توبه :

در آيات قرآن بارها به وجوب توبه اشاره شده كه در ادامه بحث به آن خواهيم پرداخت و روايات اسلامي نيز به مسئله وجوب و فوريت توبه پرداخته است ازجمله اينكه امام علي (ع) به فرزندشان امام حسن (ع) فرموده است :
«اگر مرتكب گناهي شدي، هرچه زودتر آن را به وسيله توبه محو كن» (3)

البته بايد توجه داشت كه امام معصوم هرگز مرتكب گناه نمي شود و دراين جا منظور تشويق ديگران به توبه و بيان اهميت آن است. و درروايت ديگر ، حضرت رسول(ص) خطاب به ابن مسعود مي فرمايند :
«اي ابن مسعود گناه را مقدم مكن و توبه را مؤخر نينداز بلكه توبه را مقدم كن و گناه را عقب بينداز» (4)

همچنين حضرت علي (ع) از پيامبراكرم (ص) نقل نموده كه :
«كسي كه توبه را دربرابر هجوم اجل به تأخير بياندازد ، دربرابر بزرگ ترين خطر قرار مي گيرد» (5) يعني عمرش درحالي به پايان مي رسد كه هنوز توبه نكرده است.

حديث چهارم ، روايتي است كه امام علي بن موسي الرضا (ع) از رسول خدا (ص) نقل فرموده كه :
«چيزي نزد خدا محبوب تر از زن يا مرد با ايماني كه توبه كند نيست» (6)
تعابيري از اين دست درلسان روايات مي تواند دليلي بروجوب توبه و فوريت آن باشد.

علاوه بر اين احاديث ، دليل عقلي روشني بر وجوب توبه داريم ؛ زيرا عقل حكم مي كند كه بايد دربرابر عذاب يقيني يا احتمالي خداوند وسيله نجات فراهم كرد و با توجه به اين كه توبه بهترين وسيله نجات است ، عقل آن را واجب مي شمرد.
با عنايت به اينكه تمامي علماي اسلام بر وجوب توبه اتفاق دارند مي توان گفت كه ادله اربعه (قرآن، سنت، عقل، اجماع) بر وجوب توبه دلالت مي كند و اين وجوب هم به نحو فوري است ؛ چرا كه مقتضاي ادله چهارگانه وجوب فوري است.

ماهيت قبولي توبه :

علماي اسلام اتفاق نظردارند كه چنانچه توبه جامع شرايط باشد درپيشگاه خداوند مقبول است. آيات و روايات به وضوح براين مطلب دلالت مي كند ، ولي دراين ماهيت قبولي توبه عقلي است يا نقلي ، بحث هاي مختلفي وجود دارد. برخي معتقدند ، سقوط عذاب و مجازات هاي الهي بعد از توبه جنبه تفضل دارد ؛ يعني خدا مي تواند بعد ازتوبه ، گناه بنده اش را نبخشد. برخي ديگر معتقدند ، سقوط عذاب به وسيله توبه واجب و لازم است و حتي عدم پذيرش بعد از توبه مجرم ، زشت و ناپسند است و خداوندحكيم كار قبيح نمي كند.
دراين بحث ممكن است نظر سومي مطرح شود و آن اين كه لزوم قبولي توبه امري عقلايي است ؛ يعني اگر چه عقل ، پذيرش توبه گنهكار را واجب و لازم نمي شمرد ، ولي بناي عقلاي جهان براين است كه اگر كسي كار خلافي انجام داد و بعد درمقام عذرخواهي برآمد وتمام سوء عمل خود را جبران نمود ، عذر او را مي پذيرند و اگر چنين توبه اي پذيرفته نشود خارج از موازين انسانيت و اخلاق شمرده مي شود. بي شك خداي قادر و بي نياز از هر كس و هر چيز سزاوارتر است كه در اين گونه موارد توبه و عذرخواهي توبه كاران را پذيرا باشد.
به بيان ديگر ، خداوند از عبادات و طاعات بندگان بي نياز است و تمام تكاليف الهي براي تكامل و تربيت بندگان است ، چنان كه درباره حج مي خوانيم :
«ليشهدوا منافع لهم ، (7) مردم مامور به زيارت خانه خدا هستند تا از منافع مادي و معنوي آنان بهره مند شوند»

آيات ديگري نماز را سبب دوري از منكرات ، روزه را سبب تقوا و زكات را مايه پاكي فرد و جامعه از رذايل شمرده است و به همين ترتيب همه تكاليف الهي اسباب سعادت انسان و نيل به مقام عبوديت محسوب مي شوند ، همان سعادتي كه هدف اصلي آفرينش انسان مي باشد : «جن و انس را خلق نكرديم مگر براي عبادت پروردگار» (8)
بنابراين ، عدم پذيرش توبه با فلسفه خلقت انسان منافات دارد و چون هدف از تكاليف و طاعات ، تربيت و تكامل انسان بوده و عدم پذيرش توبه به اين هدف متعالي ضربه مي زند ، عقل انسان حكم مي كند كه خداوند حكيم هيچگاه نقض غرض نمي نمايد توبه آدمي را مي پذيرد.

استثنائات قبولي توبه :

توبه گستره عامي دارد و به گناه يا گناهان خاص ، شخص يا اشخاصي معين اختصاص ندارد ، بنابراين وقتي سخن از توبه مي رود ، توبه از تمام گناهان و نسبت به همه اشخاص و در هر عصر ومكاني است.
اگر توبه با شرايط آن صورت بپذيرد، مقبول درگاه الهي خواهد بود. تنها استثنايي كه در اين باره وجود دارد، زماني است كه انسان در آستانه مرگ به فكر توبه بيفتد. در اين حالت توبه او پذيرفته نيست ، چرا كه در آن زمان در هاي توبه بسته شده و اگر كسي در اين حال توبه كند، توبه او اضطراري است، نه توام با ميل و رغبت.

قرآن كريم مي فرمايد هنگامي كه فرعون و لشگريانش وارد مسير خشكي دريا شدند، ناگهان آب فرو ريخت و فرعون در حال غرق شدن گفت : «و ايمان آوردم كه هيچ معبودي جز آن كسي كه بني اسرائيل به او ايمان آوردند نيست و من از مسلمين هستم» (9)
كه بي درنگ جواب شنيد :
«آلان و قد عصيت قبل و كنت من المفسدين ، حالا ايمان مي آوري ، در حالي كه قبلا عصيان كردي و از مفسدان بودي»
به همين دليل در مورد حدود اسلامي نيز آمده است كه توبه شخص مجرم بعد از دستگير شدن و گرفتاري در چنگال عدالت پذيرفته نيست ، چرا كه اين گونه توبه ها از روي اضطرار و ناچاري است.

برخي چنين پنداشته اند كه توبه در سه مورد پذيرفته نيست :
اول، در مورد شرك و بت پرستي ، چرا كه قرآن مي فرمايد : « خداوند شرك را نمي بخشد و پايين تر از آن را براي هر كسي بخواهد و شايسته بداند مي بخشد.» (10) اما اين سخن ، سخن صحيحي نيست ، زيرا كه در اين آيه ، بحث از توبه نيست ، بلكه سخن از عفو بدون توبه است ، بديهي است تمام كساني كه در آغاز اسلام از شرك توبه كردند و مسلمان شدند توبه آنان قبول مي شود ولي اگر مشرك توبه نكند و با حال شرك از دنيا برود ، مشمول غفران الهي نخواهد شد.
بنابراين توبه سبب آمرزش تمام گناهان حتي شرك نيز خواهد شد.

دومين و سومين موردي كه به گمان عده اي از استثنائات قبولي توبه به شمار مي رود ، توبه بعد از گذشت زماني طولاني از انجام گناه و يا توبه از گناهي كه از روي عناد و لجاجت صورت پذيرفته و نه جهل و بي خبري.
اطلاق و يا دلالت آيات و روايات توبه به روشني اين دو نظر را نيز مردود مي داند و در قبولي يا رد توبه اي كه با شرايط تحقق يافته ، گذشت زمان و يا عناد و لجاجت شخص هيچ گونه دخالت و تاثيري ندارد ، چنان كه رسول اكرم (ص) توبه درهر زماني را روا دانسته و فرموده اند :
«كه هر كس يك سال قبل از مرگش توبه كند خدا توبه او را مي پذيرد، سپس فرمود يك سال زياد است ، كسي كه يك ماه قبل از مرگش توبه كند، خداوند توبه او را مي پذيرد. سپس فرمود : يك ماه هم زياد است ، كسي كه يك جمعه قبل از مرگش توبه كند ، خداوند توبه او را مي پذيرد. باز فرمودند : يك روز زياد است ، كسي كه يك ساعت قبل از مرگش توبه كند خداوند توبه او را مي پذيرد ، سپس افزود يك ساعت هم زياد است. كسي كه قبل از اين كه جانش به گلو برسد توبه كند خداوند توبه او را مي پذيرد.

پاسخ به يك سؤال :

آيا ممكن است انسان از بعضي گناهان توبه كند ، در حالي كه مرتكب گناهان ديگري مي شود ؟
مثلا شخصي هم شرب خمر مي كند و هم به غيبت مي پردازد ، سپس تصميم مي گيرد شرب خمر را ترك كند در حالي كه نسبت به غيبت چنين تصميمي ندارد ؟
برخي از علماي اخلاق در پاسخ به اين سؤال مي گويند : توبه بايد جنبه عمومي و همگاني داشته باشد و انسان از تمام گناهان توبه كند چرا كه هر گناهي به مخالفت با پروردگار بازگشت مي كند. ولي حق مطلب اين است كه تبعيض در توبه اشكالي ندارد ، چرا كه ممكن است انسان از گناهي بيشتر بترسد و از عواقب شوم آن آگاه تر باشد و به همين جهت، از آن گناه توبه كند در حالي كه مرتكب گناهان ديگري كه قبح و مجازاتش كمتر است بشود ، توبه اكثر توبه كنندگان اين گونه است و هرگز شنيده نشده كه پيامبر اسلام (ص) يا ائمه- عليهم السلام- يا عالمي از علما چنين توبه اي را بي اعتبار و بي فايده بشمارد.

شيوه هاي تداوم توبه :

توبه و بازگشت از گناهان بايد استمرار داشته باشد و هر زماني خطايي از انسان سر زد ، بلافاصله به سراغ توبه رود تا ريشه هاي وسوسه را از ضمير خود بركند و به اصلاح نفس خويش قيام نمايد. آدمي از هر گناهي كه توبه مي كند ، بايد كمال مراقبت را به خرج دهد تا توبه خود را نشكند و بر پيمان خود در پيشگاه الهي باقي بماند.
به تعبير ديگر اگر هنوز انگيزه هايي از گناه در وجود انسان به چشم مي خورد با آن به مبارزه برخيزد و جهاد با نفس را سرلوحه زندگاني خويش قرار دهد تا در صف تائبان و مجاهدان حق قرار گيرد. اما شيوه هايي را كه براي استمرار بخشي به توبه و استمرار آن در ترك گناهان مي توان ارائه كرد ، عبارت است از :

1- جدا شدن از محيط گناه و عدم شركت در مجالس معصيت. توبه كار در آغاز امر آسيب پذير است و همانند بيماري مي ماند كه تازه از بستر بيماري برخاسته، و اگر در محل هاي متعفن و آلوده قدم بگذارد، بيماري او مجددا برمي گردد.
2- بايد در معاشرت هاي خود تجديدنظر كند و از دوستاني كه در گذشته او را به انجام گناه تشويق مي كردند، فاصله بگيرد.
3- هرگاه وسوسه و انگيزه گناه در او پيدا شد، به ذكر خدا روي آورد كه: «ذكر خدا مايه آرامش دلهاست». (11)
4- همواره به آثار زيانبار گناه بينديشد و به عواقب چنين اعمالي توجه داشته باشد.
5- مطالعه داستان هاي گذشتگان و كساني كه بر اثر گناهان مختلف گرفتار مصائب دردناك شدند، و نيز دقت نظر در حالات پيامبران الهي - عليهم السلام- كه دچار ترك اولي شدند مي تواند بسيار مفيد و اثر بخش باشد و انسان را به توبه وادارد و در مسير حفظ آن و عمل به تكاليف ديني ياري رساند.

پي نوشت ها:

1- رعد (1)
2- چهل حديث
3- بحار الانوار ج 47-ص 012- ميزان الحكمه - محمدي ري شهري- ج 1- ص 443
4- بحار الانوار- ج 47- ص 401 و 501
5- مستدرك الوسايل- محدث نوري- آل البيت، ج 12 -ص 031
6- وسايل الشيعه- ج 61- ص 57
7- سوره - حج- آيه 82
8- سوره ذاريات- آيه 65
9- يونس-90
10- نساء- 84
11- سوره رعد-آيه82

منبع:essay.monajat.org

 

پنج شنبه 7 دی 1391برچسب:, :: 17:49 ::  نويسنده : حسین شاینده

1.توبه درمعنای لغوی یعنی بازگشت ومراحلی داردوازمراحل آن میتوان به پشیمانی ازگذشته(گناه)وتصمیم بر ترک گناه وتلاش برای

 

جبران گذشته است.گناهانی که جنبه حق الناسی

 

دارندبایدتوبه به همراه هلالیت صاحب حق باشدالبته لازم است بتوانیم گناهانی راکه جنبه حق الناسی دارندراازگناهانی که جنبه حق اللهی دارندتشخیص دهیم البته هلالیت بخش

 

اصلی رفع گناهی راکه جنبه حق الناسی داردرا راتشکیل میدهدولی توبه هم

 

برای رفع گناه لازم است

 

 

.امادرگناهانی که جنبه حق الهی دارندتکلیف

 

چیست؟برای پاسخ به این سوال به معنای لغوی

 

توبه رجوع میکنیم.بعضی ازگناهان هستندکه

 

علاوه برترک آنهاگذشته آنهارانیزمیتوان جبران

 

کرد.مثل گناه ترک نماز.کسی که به سن تکلیف

 

رسیده ونمازنمیخواندیادرگذشته نمازمیخوانده

 

ولی حالانمیخواندیابه هردلیلی نمازراکنارگذاشته

 

ابتدابایدنمازخودرابخواندسپس

 

 نمازهایی راکه درگذشته نخوانده

 

راقضایشان رابخواند.گناهانی هم وجوددارندکه

 

به طورواضح وآشکارگذشته آنهارانمیتوان جبران

 

کردمثل:زنا.شرب خمروسایرگناهانی که جنبه

 

حق الهی دارندونمیتوان گذشته آنهاراجبران

 

کرد.پس اگرگناه کاری مرتکب این نوع گناه

 

شدتکلیف چیست؟

 

 

جواب این سوال راازحجت الاسلام امامی

 

پرسیدم:ایشان درپاسخ این سوال

 

فرمودند:دراین نوع گناهان چون جبران گذشته

 

ممکن نیست برای توبه ترک گناه کافی است

 

وباترک گناه توبه پذیرفته میشود.

3

 

.وقتی ازتوبه حرف میزنیم بدان معنی نیست که

 

هرانسانی مجازباشدهرگناهی راانجام

 

دهدوسپس توبه کند.یابه بیان دیگرتوبه راهی

 

برای انجام گناه نیست اگرچنین تعبیری ازتوبه

 

داشته باشیم که توبه راهی برای انجام گناه

 

است پس میتوانیم این تعبیرراداشته باشیم که

 

توبه تکیه گاهی برای انجام گناه

 

است.اماهمانطور که معلوم است چنین تعبیری

 

کاملاغلط است.مثلاکسی قصدداردگناهی انجام

 

دهدودرتصمیم خوداین نقطه رادرنظرمیگیردکه

 

میخواهم فلان گناه راانجام دهم وپس ازانجام

 

این گناه توبه خواهم کرد.درواقع این شخص

 

ازتوبه سواستفاده کرده وفکراوفکربچه گانه است

 

ونبایدفکرخودراعملی سازد.فردی که درگذشته

 

گناهی رامرتکب شده بهتراست توبه کند

4

 

.به تاخیرانداختن توبه

 

 

افرادی هستندکه توبه رابه تاخیرمی اندازندیعنی

 

وقتی به این افرادگفته شودفلان کارتوگناه است

 

کارگناهت راترک کن وتوبه کن درجواب زمانی را

 

برای توبه مشخص میکنندمثلامیگوینددوسال

 

بعدتوبه خواهیم کرد.امافکروگفته این

 

افرادکاملاغلط است ازکجا معلوم که دوسال

 

بعدهمین حرف راتکرارنکنندونگوینددوسال

 

بعدتوبه خواهیم کرد.

 

 

چرانبایدتوبه رابه تاخیرانداخت؟پاسخ این سوال

 

راازحجت الاسلام امامی پرسیدم.ایشان پاسخ

 

کوتاه ومختصری دادندکه پاسخ سوال ازگفته

 

ایشان به طرزکامل به دست میاید.ایشان

 

فرمودند:ممکن است قبل ازتوبه مرگ برسد.

 

 

پس کسانی که گناه انجام میدهندوتوبه رابه

 

تاخیرمی اندازندبایداین نقطه درنظربگیردکه

 

ممکن است قبل ازاینکه توبه کندمرگش برسد

 

 

پس بهتراست چه افرادی که توبه رابه تاخیرمی

 

اندازندوچه کسانی که گناه انجام میدهندومتوجه

 

گناه بودن کارشان هستندهرچه زودترتوبه

 

کنندوصراط مستقیم راپیش گیرند.چون خداتوبه

 

پذیراست

5

 

.اثرات توبه

 

 

توبه علاوه براثرات مثبت فردی.اثرات مثبت

 

اجتماعی هم دارد

 

 

اگرگناه کاران توبه کنندجامعه اصلاح شده

 

وسالمی خواهیم داشت

********************************

 

منبع:www.maad.loxblog.com

نویسنده:حسین شاینده

باتشکرفراوان ازحجت الاسلام امامی که من رادرنوشتن این مطالب یاری نمودند

سه شنبه 5 دی 1391برچسب:, :: 19:23 ::  نويسنده : حسین شاینده

كاش مي دانستم كه كجا و كي دلها به ظهور تو آرام و قرار
 

خواهد گرفت ؟



وغم پريشاني دوستان حق مبدل به شادماني خواهد گرديد.


به جانم قسم كه توآن حقيقت پنهاني كه دور ازما نيستي و
 

به جانم قسم كه تو آن شخص جدا زمائي كه ابدا ازما جدانيستي
 

اي مولاي من تاكي درانتظار شما حيران و سرگردان باشم


اي پسرپيغمبر آيا به سوي توراه ملاقاتي هست؟
 

آيا امروز كه به فراق تونشسته ايم به فردائي ميرسد كه به
 

ديدارجمالت محظوظ شويم؟
 

كي شود كه برجويبارهاي رحمتت درآييم و سيراب شويم؟
 

كي شود كه ازچشمه آ ب زلال ظهور تو ما بهره مند شويم؟
 

عطش ما طولاني گشت.
 

كي شود كه ماباتو صبح وشام كنيم تا چشم مابه جمالت
 

روشن شود؟
 

هنگامي كه پرچم نصرت و فيروزي درعالم برافراشته اي
 

آيا خواهي ديد كه ما به گرد تو حلقه زده وتو باسپاه تمام روي
 

زمين را پر ازعدل و داد كرده باشي؟
 

وريشه متكبران عالم وستمكاران جهان را ازبيخ بركني
 

وما با خاطر شاد به الحمد لله رب العالمين لب برگشائيم


 

اللهم عجل لولیک الفرج

منبع:www.emamezamaan.blogfa.com

سه شنبه 5 دی 1391برچسب:, :: 19:23 ::  نويسنده : حسین شاینده

جز تو کسی نیامده آقا،سر قرار

انگار بی تو نیست کسی، غرق انتظار

این جمعه هم گذشت و تو مثل همیشه باز

در انتظار خویش نشستی به انتظار . . .

سه شنبه 5 دی 1391برچسب:, :: 19:18 ::  نويسنده : حسین شاینده

دل را پر از طراوت عطر حضور کن

آقا! تو را به حضرت زهرا ظهور کن

آخر کجايي اي گل خوشبوي فاطمه!

برگرد و شهر را پر از امواج نور کن

شب هاي جمعه ياد تو بيداد مي کند

آدينه اي ز کوچه دنيا عبور کن

آقا چقدر فاصله، اندوه، انتظار؟!...

فکري براي اين سفر راه دور کن

زين کن سمند حادثه را تک سوار عشق!

جان را پر از شراره غوغا و شور کن

آقا چقدر زجه زنيم و دعا کنيم؟!

يا بازگرد يا دل ما را صبور کن

منبع:hoseini256-313.blogfa.com

دو شنبه 27 آذر 1391برچسب:, :: 19:19 ::  نويسنده : حسین شاینده

 

مقدمه:

زندگي معجون عجيبي است از غم و شادي ، رنج و راحتي ، يأس و اميد و صدها مفهوم متضاد ديگر و انسان موجودي است دو بعدي ، محکوم قوانين دو عالم ماده و معني ، دنيا با زرق و برق هاي فريبنده اش آدمي را به خود مشغول مي سازد. اکثر آدميان مجذوب لذت هاي زودگذر دنيا مي شوند و در دام غفلت و فراموشي گرفتار مي آيند. چنان سرگرم توقفگاه چند روزي مي شوند که سراي ابدي و جاودانه ي خويش را از ياد مي برند. و چون شهوات پست دنيوي ، با هدف حکيمانه ي خلقت سازگار نيست. لذت جويان ، هوا پرست ، هرگز به کام دل خويش نمي رسند چرا که هماره ياد سهمگين حقيقت تلخي (براي آنان) بنام مرگ ، عيش و آسايش خيالي آن ها را بر هم مي زند و اضطراب و دلهره ي عميقي بر زندگيشان مستولي مي سازد. مرگ ، تنها حقيقت عيني است که بشر ظلوم و جهول با تمام استعدادي که در توجيهه و تفسير و تکذيب حقيقت ها بر طبق اميال نفساني خود دارد هرگز نتوانسته است آن را تکذيب نمايد. سايه ي مرگ ، بر زندگي سنگيني مي کند و هر آن ممکن است بر تمامي آن چيره گردد. اين حقيقت انکار ناپذير بانگ بيدار باشي است براي بشر ، تا در خواب غفلت فرو نرود و بيشتر به « مرگ » و عالم پس از آن بينديشد و معماي بزرگ زندگي خويش را پاسخ دهد که به راستي آيا مرگ ، حفره اي است به سوي عدم يا دروازه اي ايست رو به حيات ابدي؟ خلجان اين پرسش در فکر و جان آدمي دردگز است و آرامش و آسايش واقعي او درگرو يافتن پاسخ متقن به آن است. اينجاست که در راه يافتن پاسخ ، به اين نتيجه مي رسد که تا مبدأ خويش را باز نيابد به شناخت معاد ، باز نخواهد يافت .

آدمي بالوجدان در مي يابد که اين عقل ضعيف ، راهي به شناخت عالم ماوراي مادّه ندارد و براي شناخت دقيق عالم پس از مرگ بايد گوش جان به سروش دلنشين آيات الهي سپارد . پس بايد خود را در معرض تابش نور وحي قرار دهيم تا با نور معرفت ، ظلمات وجودمان روشن شود و اضطراب و يأس و سردرگمي زندگيمان ، تبديل به اميد ، ايمان و عشق به حيات ابدي گردد تا بتوانيم خود را براي زندگي جاودانه بسازيم.

« معاد شناسي در قرآن » موضوع کلّي و گسترده ايست که تحقيق آن ، به شايستگي ها و صلاحيت هاي علمي و تقوايي نيازمند است که بنده به تمام معني کلمه فاقد آن هستم . ليکن به خاطر علاقه شديد و نياز مبرمي که در اين زمينه داشتم ، اين موضوع را انتخاب نمودم . لذا براي جلوگيري از اطاله ي بحث ، اکنون به خاطر تنگي وقت به بررسي کلّي ديدگاه قرآن درباره معاد ، اکتفا مي کنيم و تفصيل آن را به وقت ديگر وا مي گذاريم .

در قرآن مجيد هيچ مسئله اي بعد از توحيد به اهميت مسئله ي معاد نيست . ابتدا کلمه «معاد» را از نظر لغت معني مي کنيم ؛ عده اي گفته اند : معاد مصدر است و به معناي بازگشتن . برخي گفته اند : معاد در اصل ، مَعوَد بوده است ، يعني محل عود و بازگشتن و آن همان صحنه ي قيامت و محشر است و اگر هم به معني مصدر بگيريم مي تواند به معناي بازگشتن و عودت روح انسان به بدنش باشد . بعضي گفته اند معاد يعني بازگشت انسان به جاي اصلي خود ، جاي اصلي او خداست که همه به سوي او باز مي گردند .

حدود 1200 آيه درباره ي معاد در مجموع قرآن مجيد که قريب يک سوم آيات قرآن را تشکيل مي دهد ، آمده است. تقريباً در تمام صفحات قرآن ، بدون استثناء ذکري از معاد به ميان آمده ، قرآن جواب هاي متين و مستحکمي است به سئوالات ظاهر و مقدَّر بشر در طول تاريخ ، به راستي چه جوابي کوبنده تر از اين آيه ي شريفه مي توان تصور کرد در جواب پاسخ اين سئوال که آينده به کجا مي رويم؟

الله لا اله الاّ الله هو ليجمعَّنکم الي يوم القيامة لا ريب فيه و من اصدق من الله حديثاً (نساء /87)

زعم الذين کفروا ان لّن يُبعَثُوا قل بلي و ربّي لتُبعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنُبَّؤُنَّ بِما عَمِلتُم و ذالک علي الله يسير (تغابن / 7)

قال الذين کفروا لا تأتينا الساعة قل بلي و ربّي لَئأتِينَّکُم علِمِ الغيب لا يُعزُبُ عنه مثقالُ ذرّة في السمواتِ و لا في الأَرضِ و لا اصغر من ذالک و لا اکبر الا في کتابٍ مبين ( سبأ / 3)

... الآ انّ الذين يُهارُونَ في السَّاعة لفي ضَلالٍ بعيد (شوري / 18 )

و اَنَّ الذين لا يؤمنون بالاخرة اَعتَدنا لهم عذاباً اليماً (اسراء / 10 )

اگر در همين چند آيه که ذکر شد ، اندکي تامل نماييم ، جايگاه معاد در قرآن به خوبي براي ما روشن مي گردد . خداوند متعال با بيان هاي بسيار جدي و تعبيرات تکان دهنده وجود عالم آخرت را به بشر گوشزد مي کند و با الفاظ صريح ، محکم و بيدار کننده در مقابل منکرين و کفار وعده ي عذاب مي دهد و جاي هيچ گونه شک و شبه اي باقي نمي گذارد. اين همه تأکيد و سوگند و عظيم شمردن قيامت از طرف خداي متعال ، مي فهماند که معاد نيز همچون توحيد از نواميس انکار ناپذير عالم حقيقت است که انکار و بي اهميت نسبت به آن غيرت ذات ربوبي را به جوش مي آورد و طومار سعادت آدمي را در هم مي پيچد.

شايد بتوان با قدري تسامح ، آيات قرآن را در مورد معاد به سه دسته تقسيم کرد :

1-        آياتي که وقوع معاد و زندگي پس از مرگ به اثبات مي رسد. (نمونه هايي ذکر شد.)

2-        آياتي که پاسخ شبهات منکرين را در بر دارد.

3-        آياتي که پيرامون عقبات پس از مرگ و ويژگي هاي بهشت و جهنم و اهل آن است.

اينک نمونه هاي ديگري از دسته اول را بررسي مي نماييم.

و انّ الساعة اتية لا ريب فيها و أَنَّ يبعث من في القبورِ (حج / 7 )

يکي از نام هاي قيامت در قرآن ( الساعة ) است ، آيه صراحت دارد. مي فرمايد خداوند از قبرها همه را بر مي انگيزد.

و أَنذِرهم يومَ الحسرةِ اذا قُضِيَ الامر و هم في غفلةٍ و هم لا يؤمنونَ (مريم / 39 )

و کُلُّهم آتيهِ يوم القيامةِ فرداً ( مريم / 95 ) و آيات ( نساء / 87 ) ، ( تغابن / 7 ) ، ( سبأ / 3 ) در دسته دوم آيات که خداوند سبحان به محاجه با منکرين و پاسخگويي مستقيم به شبهات معاد مي پردازد ، زمينه ي بحث بسيار زياد است. و جاي تأمل و تدبر بسيار دارد. يکي از شبهات بزرگي که از زمان هاي بسيار قديم براي بشر مطرح بوده است ، شبهه ي « زنده شدن مردگان » است. خداوند طبق آيه ي شريفه ي 259 از سوره بقره داستان مردي را که خداوند او را مي ميراند و پس از صد سال او را زنده مي کند به طوري که طعام و حيوانش تغيير نکرده و ... آيه اشاره به واقعيتي دارد که منکرين بر خلاف آن تبليغ مي کردند. آن ها مي گفتند که چگونه ممکن است آدمي زنده شود پس از آن که متلاشي مي گردد و اجزايش پراکنده مي شود. خداوند مي فرمايد : همان کسي که در ابتدا آفريد مي تواند باز هم بيافريند و زنده کند. اين آيه در واقع جوابي از شبهات آکل و مأکول و اعاده ي معدوم مي باشد.

و الله الذي ارسل الرياح فتثير سحاباً فَسُقناهُ الي بَلَدٍ ميّتٍ فأحييَنا به الارضَ بعدَ مَوتِها کذالک النُّشُورُ ( فاطر /9 )

و ضرب لنا مثلاً و نسي خَلقَهُ قال مَن يُحييِ العِظامَ وَ هي رَميمٌ 78 قل يُحييها الذي انشأها اوّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِکُلِّ عليم ( يس / 79 )

اَيَحسَبُ الانسانُ اَن لَن نَجمَعَ عظامَهُ بَلي قادرين علي ان نُسَوِّي بَنانَهُ ( قيامة / 75 )

اختصاص سرانگشتان بخاطر خلقت پيچيده آنان است که بعد از قرن ها فهميده شد اثر انگشت هر شخص مخصوص خود اوست و برخي گفته اند اين هم از معجزات قرآني است.

اولم ير الانسانُ انَّا خلقناه من نطفةٍ فاذا هو خصيمٌ مبين و ضرب لنا و نَسِيَ خلقه من يحيي العظام و هي رميمٌ قل يُحيهَا الذي انشأَها اوّل مرّة و هو بِکلِّ خلق عليم .

خداوند مي فرمايد : اي پيغمبر به منکران بگو آن کس که استخوان هاي پوسيده مردگان را زنده مي کند همان خداوند قادري است که آن استخوان ها را بدون هيچ ماده و از صفر محض جنين شکم مادر حيات بخشيد از آيات ذکر شده به خوبي کيفيت معاد ( که هم جسماني است و هم روحاني ) و جواب شبهات آکل و مأکول و اعاده معدوم فهميده مي شود.

و اذا قال ابراهيم ربّ ادني کيف تحيي الموتي قال اولم تؤمن قال بلي و لکن ليطمئنَّ قلبي قال فخذ اربعة من الطير فصرهنَّ اليک ثُمَّ اجعل علي کُلِّ جَبَلٍ مِنهُنَّ جُزءاً ثُمَّ ادعُهُنَّ ياتينک سعيا و اعلم انّ الله عليم حکيم ( بقره / 263 )

در اين آيه با نقل از اين آزمايش خداوند مي خواهد اشاره فرمايد به اين که اولاً هيچ موجودي پس از مردن نيست محض نمي شود و ثانياً خداوند قادر است عناصر بدن هاي مخلوط و ممزوج شده را تفکيک نمايد.

پس از ذکر اجمالي آيات دسته دوم به آيات دسته سوم مي پردازيم که از عالم پس از مرگ را براي ما سخن مي گويند :

حَتّي اذا جائِ احدهم الموتُ قال ربّ ارجعونِ لعلّي اعملُ صالحاً فيما ترکتُ کلاّ انّها کلمةٌ هُوَ قائلُها وَ مِن ورائِهم برزخٌ الي يومِ يُبعَثونَ ( مؤمنون / 99 )

از اين آيه فهميده مي شود که با فرا رسيدن مرگ پرده از روي چشمان انسان برداشته مي شود و تمام وعده هاي الهي را به عينه مشاهده مي کند آن گاه است که از خواب غفلت بيدار مي شود و آرزوي برگشت به دنيا مي کند تا جبران مافات نمايد اما پذيرفته نمي شود. و نيز به وجود عالم برزخ تصريح شده است.

در قرآن آياتي را مي بينم که علائم و نشانه هاي قيامت را بيان مي فرمايند :

فاقتربت الساعه و انشق القمر (قمر / 1 ) فارتَقِب يومَ تأتي الساءُ بدخانٍ مبين ( دخان / 10 )

مفسرين « دخان » را حمل بر معناي مجازي کرده اند که کنايه از شر و بلاي فراگير دانسته اند.

يوم ترجُفُ الارضُ و الجبالُ ( مزمل / 14 ) – و تسيرُ الجبالُ سَيراً ( طور / 10 )

فَدُکَّتا دَکَةً واحده ( حاقه / 14 ) – و تکون الجبالَُ کَالعِهنِ المَنفُوشِ ( قارعه / 5 )

اذا الشمس کُوِّرَت و اذا النجوم انکَدَرَت

بعد از ذکر نشانه هاي فراواني که بطور خلاصه در اين آيه آمده است :

يَومَ تُبَدَّلُ الارضُ غير اللارضِ و السمواتُ وَ بَرَزُالله الواحد القهار ( ابراهيم / 48 )

 آنگاه در صور دميده مي شود و نُفخ في الصُّر فصعق مَن في السّموات و من في الارض الا مَن شاءَ الله ثمَّ نُفِخَ فيه اُخري فاذا هُم قيامٌ يَنظُرُونَ ( زمر / 68 )

 پس از نفخ صور و برپايي قيامت هنگام حساب رسي است. نامه ي اعمال هر کس به او عرضه مي گردد.

 انا نحن نُحيي الموتي و نَکتُبُ ما تقدُّموا و آثارَهُم و کلَّ شئٍ احصيناه في امامٍ مبينٍ آنجاست که سعادتمندان از شقاوتمندان جدا مي گردند

 فامّا مَن اُتي کتابُهُ بيمينه – سوف يُحاسَبُ حساباً يسيراً – و يَنقَلِبُ الي اهلِهِ مسروراً – و اما مَن اُوتِيَ کتابَهُ وراءَ ظَهرِهِ فسوفَ يَدعُوا ثُبُوراً – و يَصلي سَعيراً ( انشقاق / 7-12 )

و اصحابُ اليمين ما اصحابُ اليمين – في سدرٍ مخضود ... و اصحاب الشمالِ ما اصحاب الشمال – في سمومٍ و حميمٍ ( واقعه / 27 و ... )

در روز قيامت انسان اعمال خود را مي بيند و آياتي تعبير به حضور اعمال دارند که از آن ها تجسم يافتن اعمال استفاده مي شود.

 يومئذٍ يصدر الناسُ اشتاتاً لِيُرَوا اعمالُهُم – فمن يعمل مِثقال ذرّةٍ خيراً يَرَهُ – و من يعمل مثقال ذَرَّةٍ شراً يَرَه ( زلزال / 6 و 7 و 8 )

و وجدوا ما عَمِلُوا حاضراً و لا يَظلِمُ رَبَّکُ اَحَداَ ( کهف / 49 )

و پس از يک حساب رسي بسيار دقيق و عادلانه صف بهشتيان از دوزخيان جدا مي شود.

ما در ابتدا اشاره اي به صفات بهشتيان و ويژگي هاي نعمات بهشت خواهيم داشت و آنگاه اشاره اي هم به جهنم و جهنميان مي کنيم. بزرگترين صفات اهل بهشت که در آيات بسياري گوشزد شده است ايمان و عمل صالح است.

و الذين آمنوا و عملوا الصالحات اولئک اصحاب الجنَّة هم فيها خالدون ( بقره / 82 )

و اما مَن خاف مقام ربّه و نهي النفسَ عن الهوي فانّ الجنّةَ هي المأوي ( نازعات / 40 )

وَ مَن يُطِعِ الله و رَسُولَهُ يُدخِلهُ جَنّات تجري من تحتها الأنهارُ خالدين فيها و ذالک الفوز العظيم ( نساء / 13 ) آيات فراواني در قرآن يافت مي شود که نعمت هاي بهشت را بيان مي فرمايند از آنجا که قرآ« به صراحت معاد جسماني را تأييد مي کند نعمت هاي بهشت نيز هم مادي و هم معنوي .

وَ بمَن خاف مَقام رَبَّهِ جَنَّتانِ ( رحمان / 46 ) – و مساکنَ طيبةً في جنَّاتِ عَدنٍ ( توبه / 72 )

و فاکهةٍ مما يتخيرون ( واقعه / 20 ) – و لهم فيها ازواجٌ مطهَّره ( بقره / 25 )

و زوجّنا هم بحورٍ عينٍ ( دخان / 54 ) – و يطوف عليهم غلمان لهم کانهم لؤلؤ مکنون ( طور / 24 )

و خلاصه :

 لَهُم فيها ما يَشاؤُنَ ( نحل / 31 )

و بالاترين نعمت ها و مقام ها ، مقام لقاء الهي است که بندگان مقرّب و خالص خدا بهره مند مي شوند و بزرگترين نعمت روحاني بهشت را مي توان وصال و رضايت حضرت باري دانست.

 رضي الله عنهم و رضوا عنه ذالک الفوز العظيم ( مائده / 119 )

پس از اشاره اي گذرا به صفات بهشت و بهشتيان به بررسي فشرده ي آيات جهنم مي پردازيم و از آن به خداي رحمان پناه مي بريم . بزرگ ترين شاخصه دوزخيان کفر و شرک و نفاق است.

ان الله جامع المنافقين و الکافرين في جهنَّم جميعاً (نساء / 14 )

ان جهنَّم لمحيطة بالکافرين ( توبه / 49 )

و پس از کفر و شرک و نفاق بزرگترين عامل دوزخي شدن آدمي ، بي تقوايي و عصيان است. و من يَعصِي الله و رسوله فانَّ له نارُ جهنَّمَ خاليدن فيها ابداً ( جن / 23 )

وَ نَسُوقُ المجرمينَ اِلي جهنَّمُ و رداً ( مريم / 86 )

شدت عذاب دوزخ به اندازه اي است که قرآن مي فرمايد : يَودّ المجرم لو يفتدي من عذاب يومئذٍ ببنيه و صاحبته و اخيه و فصيلته التي تؤويهِ – و من في الارضِ جميعاً ثمَّ يُنجيِه (معراج / 11- 14 )

فَيُعَذِبَهُ اللهُ  العذابَ اأکبَرَ ( غاشيه / 24 ) تعبيرات هولناکي از عذاب هاي دوزخي در قرآن مشاهده مي شود.

انّ شجرة الزقوم – طعامُ الاثيم – کالمُهل يغلي في البطون – کغلي الحميم ( دخان / 43 – 46 )

يکي از عذاب هاي دردناک چشاندن و نوشاندن مايعات مهلک و زجرآور است و پوشاندن لباس هايي از آتش بر تن آن ها است.

فالذين کفروا قُطَعَّت لهم ثيابٌ مِن نارٍ يُصَبُّ من فوقِ رُژُسِهِم الحميمُ ( حج / 19 )

 

.حجت الاسلام محرمعلي چراغي نيا

رئيس اداره تبليغات اسلامي سنقرو کليايي

 

منبع:www.ido.ir

 

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

درباره وبلاگ

الهی العفو
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان معاد و آدرس maad.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 154
بازدید کل : 59157
تعداد مطالب : 31
تعداد نظرات : 14
تعداد آنلاین : 1